کاتولو چیست؟
کاتولو چیست؟

کاتولو چیست؟

کاتولو – نقاشی شده توسط اچ-پی لاوکرافت

از ابتدای سریال یک شخصیت مخوف درحال دنبال کردن سفینه ریک و مورتی بوده و ریک و مورتی هم درحال فرار از دست آن ،این موجود کاتالو یا کثلهو نام دارد .

کاتولو (به انگلیسی: Cthulhu) نام شخصیتی خیالی است که اولین بار در داستان فراخوانی کاتولو منتشر شده توسط پالپ مگزین ویرداستوری، نوشته شده توسط اچ-پی لاوکرافت در سال ۱۹۲۸ ظاهر شد. او اغلب به شکل موجودی شبه‌ انسان و نسبتاً سبزپوست با سر اختاپوس، بال‌های اژدها/خفاش مانند روی پشتش ، چهار پا با پنجه و حجم عظیمی از بازوچه روی صورتش به تصویر کشیده می‌شود.


خدای اهریمنی

کثولهو، ترجمهٔ واژهٔ غیرقابل تلفظ Cthulhu است؛ این واژه که اولین بار توسط لاوکرافت برای نامیدن خداوند اهریمنی‌اش معرفی شده‌است، تا کنون با تلفظ‌های گوناگونی مواجه بوده‌است. سایر تلفظ‌های این واژه نظیر: کثلهو ، کاثالهو، کوتولهو، کوتولو، خزول و غیره نیز وجود دارند. انتخاب کثولهو به عنوان ترجمهٔ فارسی با توجه به اظهار نظر خود لاوکرافت دربارهٔ تلفظ این واژه بوده‌است. کثلهو اولین بار در داستان «اظهار کثلهو»، داستان کوتاهی که در مجلهٔ قصه‌های عجیب تابستان سال۱۹۲۶ نوشته شد ولی در فوریهٔ ۱۹۲۸ منتشر شده بود، ظاهر شد. او معمولاً هستهٔ اصلی «قدیم‌باشندگان متعال» از اساطیر کثلهو است. اغلب با توصیفات غلو شده‌ای از وحشت کیهانی‌اش، هیبت غول‌آسای‌اش و ظاهر رعب‌آورش تصویر می‌شود. در زبان علمی‌تخیلی و فانتزی کثلهو، به عنوان اصطلاحی عمومی برای ترس و وحشت بسیار عمیق به کار می‌رود. کثلهو به نحوه‌های مختلفی نوشته و خوانده می‌شود

داستان «اظهار کثلهو» یکی از مشهورترین داستان‌های کوتاه لاوکرفت است. در این داستان که لحن روایت آن، لحن روایت مستند است، سه راوی مختلف، سکانس‌های مختلفی را روایت می‌کنند که در پایان داستان ارتباط آن‌ها با یکدیگر معلوم می‌شود. این داستان یکی از بهترین داستان‌های زیرگونهٔ وحشت کیهانی است.

بعد از آنکه کثلهو در داستان «اظهار کثلهو» ظاهر شد، حضور کمرنگی در سایر داستان‌های لاوکرفت هم داشت. برای مثال، در اشاراتی که از نکرونومیکون در داستان وحشت در دان‌ویچ آمده، او را در میان سایر قدیم‌باشندگان متعال وصف می‌کند. در داستان در کوهستان جنون، قدیم‌زادگان در نبرد با کهن‌بایستگان متعال و سالار ایشان کثلهو وصف می‌شوند. همین‌طور در داستان نجوایی در تاریکی، اشاره‌ای به کثلهو و شوگوث به عنوان اساطیر دهشتناک می‌شود. در داستان سایه‌ای بر فراز اینسموث، اطلاعات جالبی در بارهٔ کثلهو بیان می‌شود.

احضار کثلهو

نقل است که آن‌ها قدیم‌ْیگانگانِ متعال را می‌پرستیدند، موجوداتی که در اعصاری بسیار پیش‌تر از ظهور بشر می‌زیستند و از آسمان به دنیای جوان نزول کردند. قدیم‌یگانگان اکنون ناپدیده شده‌اند، در داخل زمین و زیر اقیانوس‌ها، ولی بدن‌های بی‌جانشان رازهای نهفته در وجودشان را در خواب به انسان‌های نخستین گفتند و از همان موقع فرقه‌ای برای تکریمشان تشکیل شد که هنوز پابرجا باقی مانده است. این همان فرقه‌ای است که به گفته‌ی زندانیان همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهد داشت، نهفته در تلف‌زارهای دوردست و مکان‌های تاریک سرتاسر دنیا، تا روزی که کثلهو، کاهن متعال، از خانه‌ی تاریکش در شهر بزرگ رالیه در زیر اقیانوس برخیزد و دوباره زمین را تحت اختیار خویش دربیاورد. برخی می‌گویند به هنگام چینش صحیح ستارگان، او ندایی سر خواهد داد، و فرقه‌ی مخفی تا ابد برای آزاد کردن او گوش‌بزنگ باقی‌ست.

احضار کثلهو

در این داستان لاوکرفت نوشته‌است که کثلهو نه تنها توسط آدمیان بلکه توسط غیرآدمیان، نژادی که به آن‌ها عمیق‌زادگان اطلاق می‌شود نیز پرستیده می‌شود. آگوست درلث، که شهرتش را به خاطر نشر داستان‌های لاوکرفت دارد، از نام این موجود برای نامگذاری اساطیر مخلوق لاوکرفت استفاده کرد و آن‌ها را «اساطیر کثلهو» نامید.

کثلهو

داستان احضار کثلهو

داستان اظهار کثلهو

این داستان کوتاه (۲۶ صفحهٔ فارسی)، روایت اول شخص دارد و به سه بخش تفکیک شده‌است:

  • وحشت در سفالینه
  • نقل سربازرس لگراس
  • جنون از دریا

در هر یک از این بخش‌ها، یک راوی مشاهدات خودش را بیان می‌کند و در پایان راوی اصلی داستان به جمع‌بندی دهشتناکی می‌رسد.

داستان توسط دست‌نوشته‌های «فرانسیس ویلند تورستن» در نیویورک بیان می‌شود. تروستن از میان دست‌نوشته‌های باقی‌مانده از دائی بزرگش، داستان دهشتناکی کشف می‌کند. دائی او در سال ۱۹۲۷، خیلی ناگهانی با تصادمی که با یک ملوان سیه‌چرده می‌کند دچار مرگ اتفاقی می‌شود. «جرج گمل انجل» دائی تروستن، پروفسور زبان سامی در دانشگاه براون در پرویدنس بوده‌است.